بدون عنوان
تولد ٧ ماهگیت مبارک دختر عزیزم
تو با دل مامان لیلا چکار کردی که اینجور عاشقته ؟
صبح که میشه خورشید چشمات زندگیم رو پر از نور و حرارت میکنه
شب که میشه اون صورت مهتابیت شب تاریکم رو روشن میکنه
هفت ماهه که پا به این خونه گذاشتی
خوش آمدی عزیزترینم
دیگه خیلی راحت میشه فهمید شرمین کوچولو چی میگه و چی میخواد
اونگه = احساس رضایت
اهه = هوی با تو ام !!!
مع = گشنمه
په پا = آخ جون آب بازی
آآآ = خوابم میاد
بقیه منظورش رو هم با چشم و ابرو میرسونه
شرمین کوچولو تازگیها دست میزنه و از تماشای تبلیغات تلویزیون هم خیلی
لذت میبره
چند روز پیش میز و عسلیها و هرچی گلدون و وسایل خطرناک بود رو جمع
کردیم بردیم خونه مادر جون
دیگه شاید کم کم وقتش باشه خونه رو واسه عسلکم امن کنیم
هرچند هنوز نمیتونه تاتی تاتی کنه اما حسابی قل میخوره رو زمین
بابابزرگ که حتی یک روز هم تحمل ندیدن شرمین کوچولو رو نداره و
هر روز بعد از ظهر میاد به دیدنش
خلاصه این شرمین کوچولوی ما حسابی واسه همه دلبری میکنه و خودشو
تو دل همه جا میکنه
الان هم بغل مادر جونه
الهی که فداش بشم