شرمينشرمين، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

شرمین کوچولو

بدون عنوان

تولد ٧ ماهگیت مبارک دختر عزیزم      تو با دل مامان لیلا چکار کردی که اینجور عاشقته ؟ صبح که میشه خورشید چشمات زندگیم رو پر از نور و حرارت میکنه شب که میشه اون صورت مهتابیت شب تاریکم رو روشن میکنه هفت ماهه که پا به این خونه گذاشتی خوش آمدی عزیزترینم   دیگه خیلی راحت میشه فهمید شرمین کوچولو چی میگه و چی میخواد   اونگه = احساس رضایت    اهه = هوی با تو ام !!!      مع = گشنمه        په پا = آخ جون آب بازی   آآآ = خوابم میاد   بقیه منظورش رو هم با چشم و ابرو می...
19 مرداد 1390

بدون عنوان

الهي قربون دخمل نازم بشم من قبلا شرمين كوچولو تو گهواره كنار تختمون ميخوابيد        اما حالا اصلا اجازه نميده تو گهوارش بذاريمش و اصرار داره   كنار من روي تخت بخوابه !   طفلي بابا بهرام كه ناچاره جاي ديگه بخوابه !!   شرمين كوچولو صبح كه از خواب بيدار ميشه اگه من همچنان خواب باشم آروم ميخزه سمتم و شروع ميكنه به بازي كردن با انگشتهاي دستم منم بيدار ميشم و حسابي ميخورمش   ...
7 مرداد 1390

بدون عنوان

  سلاااااام بالاخره مامان لیلا سر و کله اش پیدا شد   بد جور درگیر امتحاناتم بودم شرمین کوچولو هم کلی معرفت به خرج داد و به پاره کردن و تف مالی کردن ٣ تا جزوه ام اکتفا کرد الهی قربونش برم حالا دیگه خیلی راحت غلت میزنه و خودشو سرگرم میکنه اما نمیدونم چرا تازگیها شبها خوب نمیخوابه ٤ روز دیگه تولد ٦ ماهگیشه هورااااا        امیدوارم واکسن ٦ ماهگیش اذیتش نکنه امروز یه کار وحشتناک کردم از شغلم استعفا دادم تصور اینکه هم درس بخونم هم بچه داری کنم داشت منو از پا مینداخت دعا کنین پشیمون نشم خیلی حالم خرابه ولی به هر حال شرمین کوچولو...
16 تير 1390

بدون عنوان

یوهوووووووووووووووووووو  بالاخره بابا بهرام از سفر برگشت    یک هفته رفته بود گرگان به خانواده اش سر بزنه . وای که چقدر دل من و شرمین کوچولو واسش تنگ شده بود عمه ژاله و عمه آژیده واسه شرمین جون کلی عروسک و قاقالی لی سوغاتی فرستاده بودن .   بابا بهرام هم بهترین و زیباترین کادوی عمرم رو بهم هدیه داد یه بوته تمشک آخه بابا بهرام میدونه من عاشق تمشکم . یه گلدون بوته تمشک آورده واسم اشک تو چشام جمع شد وقتی دیدمش زن عمو خدیجه هم یه لباس زمستانی خیلی خوشگل صورتی واسه دخمل خوشگلم بافته و فرستاده . دستش درد نکنه   . . . ای جانم ...
1 خرداد 1390

بدون عنوان

بابا بهرام عاشق گلکاریه توی حیاطمون سه تا باغچه بزرگ داریم که با هنرمندی بابا بهرام کلی قشنگ شده      شرمین کوچولو واسه گلها خیلی ذوق میکنه                                                  ...
30 فروردين 1390

بدون عنوان

شرمین کوچولو الان تو بغلم نشسته و منم دارم یه دستی تایپ  میکنم . واسه وبلاگش کلی داره کیف میکنه هیچکی مثل بابا بهرام نمیتونه شرمین کوچولو رو تو آغوشش بخوابونه واسش کلی خرگوش برای خوابهای خرگوشی جمع میکنه و بعد دخمل خوشگلمون رو پرتاب میکنه توی یه استخر پر از خرگوش پشمالوی کپل !!!     ...
30 فروردين 1390